برخورد نزدیک ازنوع سوم !
اسماعیل هوشیار اسماعیل هوشیار

 
پدرجان ما که متوجه همه حرفت نشدیم . مخاطب نوشته ات تمام کمپین وخط خروج ازباتلاق عراق است است ویا فرد مشخص ؟  سیاسی یا ایدئولوژیک یا انسانی یا انتقاد !؟ بالاخره میشود هم منتقد بودوهم با رژیم نبود !؟ یا اینکه هنررژیم !! این است که هرمنتقدی رابدون استثناء به مامورخودش تبدیل کند ؟  بالاخره میشود حرفی به جز حرف و خط رهبرعقیدتی زد و یا باید حتما فرکانسها مشترک باشد تا کارمبارزه لنگ نزند !؟ مشکلت با افراد بی ادب و با ادب مشخص حقیقی است و یا با جمعی که حرفی دیگردارد !؟ این نفهمیدنها را بگذاربه حساب بی سوادی من !

 
ولی برای اینکه دست خالی نری خونه ؛ نوشته ات یک زیرورویی میکنم . اولا کدام بی پدرومادری گفته یا نوشته که شما حق دفاع ازنظریاتت را نداری !؟ فقط اسمش را میدادی تا بروم پوستش را برطبق آیه قرآن زنده زنده بکنم ! نه تنها شما حق داری....بلکه بقیه هم حق دارند . هرنوع علاقه و دفاعی ازهرسیاست و رهبری حق شماست . منتها قضاوت نهایی با شما نیست ؛ قضاوت نهایی با تاریخ ومردم است . تاریخ هم که میدانی خیلی داور بی رحمی است .  "ایستادن قهرمانان " ویا نگه داشتن زندانی ها برای ادامه بازی خودش داستان دیگری دارد . داستان قهرمانی و پهلوانی و دفاع ازرهبری...همان بازی با کلماتی است که آزارت داده است ! زمین سیاست و تصمیمات غلط سیاسی قیمتش جان انسان وخون است .

 
 
آن زندانیان و اسیرانی که دراشرف و لیبرتی زندانی سیاستهای نظم نوین وولایت فقیه و رهبرعقیدتی شده اند.....خودشان هم میدانند و خودتان هم میدانید که قهرمانانه فقط مجبورند صبرکنند تا قفل سیاسی این بازی کثیف شکسته  شود و ازآن باتلاق عراق خلاص شوند . خیلی بد است که آدم خودش درامنییت و زیرش گرم باشد و از راه دوربرای اسیران نسخه مقاومت و ایستادن بپیچد ! اگرخط سیاسی و آن ژئوپلتیک تخمی و کذایی درست وقابل دفاع است.....پس خیلی بیجا وغلط کردند و تا 1400 پشت اجداد تاریخی و ایدئولوژیکشان به گور( حسین و نقی وعلی....) خندیدند که ازعراق خارج شدند و یا فلنگ را بستند ؛ وبقیه را درقصاب خانه های مختلف اشرف و لیبرتی سرگردان و رها کردند.....همه با هم میماندید ؛ جنگ صد برابرمیکردید ، سرنگونی را محقق میکردید و بقیه ماجرا....تا هیچ مارمولکی ازفیض پیروزی یا شهادت و رفتن به بهشت بی نصیب نماند !!
 
 
گفته بودی : سازمان هاي سياسي ما از روانشناسي سياسي و اجتماعي در فرديت و جمع آن ، غافل مانده اند . اين يک امر عمومي‌ست و نه خاص يک جريان. دولتمردان همواره روانشناسي ملت خود و مللي را که با آنها سرو کار دارند، مدّ نظر مي گيرند.......ومن تکمیل میکنم که جامعه سیاسی ایرانی با تمام طول عمرش درمجموع بیمارو فلج است . رشد تاریخی نداشته است . ظاهرا ازیک جایی به بعد مثل عقب افتاده ها درجا زده است . نگاهی به همین وضعییت اسفبار مجاهد خلق انقلاب کرده بکن تا متوجه شوی که رهبرعقیدتی هم  روانشناسی جمع 5000 نفره و کلا انسان .... ارزش پشم زیربغل را هم برایش نداشت ؛ وای به روزی که به قول خودش همه ایران را میبلعید . آنوقت حالا تمام مردم ایران باید مثل مردم کره شمالی اولا به گرسنگی عادت میکردند و بعدعملیات جاری یا جهاد اکبرمیکردند و خواب شبهایشان را هم به عرض رهبری میرساندند و درعوض رهبربرای غرب رجز میخواند و با بمب اتمش مانورمیکرد و باقی قضایا......
 
 
درمورد بحران هویت هم بد جورباهات موافقم ؛ فقط کمی وسیعتروعمیقتر!! به خصوص هویت انسانی که جایش را به چیزهای کاذب دیگر میدهد . بحران هویت سیاسی هم بخش قابل توجه ازاین مجموعه است . وقت کردی تاریخ سیاسی ایران را حداقل ازمشروطه تا به حال یک مروری درذهنت بکن ، و بعد جان آن رهبری و سازمان لذیذت....یک فاکت بیاورکه درچه مقطع و تاریخی ؛ کدام سیاست غربی درجهت منافع مردم ایران عمل کرده است !؟ امروز هم شهردار جولیانی وبولتون و انبوهی خزندگان سیاستمدارغربی ؛ سازمان و رهبری عزیزت را تنها آلترناتیو برحق معرفی میکند وجوازش را مهرمیزنند . مسعود رجوی هم به چنین هویتی وتائیدی میبالد و آن را به سروروی خودش و بقیه انصارش میمالد ! این رهبرت خیلی بدبخت و گیج است که با این تائید کردنهای غربی و استمرار بازی ؛ دل خوش و امیدواراست . آدم خیلی باید مشنگ باشد که بعد از یک تجربه پراتیک 10 ساله و انواع جا خالی های وال استریتی ؛هنوز مشتی مزخرف و حرف مفت را جدی بگیرد ! والا باید شهادت بدهی که غرب و تمام بازیهایش درراستای منافع مردم ایران جانش درمیرود.....و هویت مجاهد خلق وتوحید انقلابی و خواهرمریم با انقلابش .....که گره خورده است درنظرات مشتی جانی به اسم سیاستمدار؛ و عنصرموحد مجاهد خلق با نظر و نفس چنین موجوداتی هویت میگیرد !

 
مقداری نق نق وغرغر و گلایه هم داشتی ونکته ایی جالب و نه مهم..!! مقالات اعتراضی ازوسط  قبرستان لیبرتی و چند مارک ناقابل وزرات اطلاعاتی و مزدور و مامور و ماماچه پلیدک و الدنگ واینا.... که البته برای شما و ازنظرهویتی !! در فرهنگ مبارزاتي مجاهد خلق آمریکا پسند ؛ لازم و طبيعي ست . کی به کیه !؟ نکته جالب و غیرمهم هم آنالیز دقیق لحظات و کلمات موجود درفیس بوک است . سرعت نورهم که داشته باشی به تنهایی نمیتوانی ازپس این کاربرآیی . آن جماعتی که مثلا فیس بوک را آنالیز میکنند و بعد فوتت میکنن بهترازخودت میدانن که نقطه اختلاف و شیوه های سوارشدن روی شکاف و تضاد چیست ؟ فرق بین طنز و هجو وهزل هم برای همه مشخص است . شما نگران طنز نباش نگران خودت باش که ناخواسته واز روی احساس نروی لای کار! هیچ " فردی " توان تبدیل طنز جدی به هزل وهجو را ندارد ؛ فقط زحمت ما میدارد . ولی تفکرتوحیدی مجاهد خلق توان وتجربه تبدیل انسان به بله قربان گو یا گوسفند رادارد. مثل آن عالیوندی مرحوم که بدون خواندن و فهم اصل قضیه ؛ یک روز نوشت که فلانی( اسماعیل هوشیار) ماموراطلاعات است وسایت آزادی بیان هم سایت وزارت اطلاعات ! برایش محترمانه نوشتم بی خیال حاج آقا . چون مطمئن بودم که توی باغ نیست !

 
به فلانی زنگ زدم و پرسیدم که خوبی !؟ گفت : آره خیلی خوبم ولی تو باورنکن....آخرش هم نفهمید که کی ؛ یعنی چه کسی کله پا شده ؟
 
 
 

April 23rd, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی